فیلم داستان "لوکا" که در یک مهد کودک کار میکند. او یک روز یک شیشه مربای حلوا که غذای کودک است را میخورد و میتواند حرف زدن بچهها را بشنود. او به سیلویا مادر بچهای به نام مارتینو علاقمند است. سیلویا در دفتر مدیر شرکت چراغ سبز دبورتلی کار میکند و دبورتلی هم سعی دارد که اعتماد سیلویا را به خود جلب نماید و با دزدیدن پول شرکت از کشور فرار کند. لوکا متوجه این ماجرا شده و ...
جهت ارسال دیدگاه ، ابتدا در سایت لاگین کنید ورود به سایت